زمانی که از واژه «ارگانیک» صحبت میکنیم، درواقع به یک سکه دو رو اشاره کردهایم. یک روی سکه، آن چیزی است که در پست پیشین در باب آن سخن راندیم؛ عدم مصرف هر گونه مواد شیمیایی در روند تولید محصولات غذایی. این روی سکه، به ما یادآور میشود که باید با بدن خود کمی مهربانتر باشیم و با تغذیه سالم، سلامت خود را تضمین کنیم. اما این سکه روی دیگری نیز دارد؛ امری که امروزه یکی از دغدغههای جدی در سرتاسر دنیا است: با طبیعت نیز باید مهربان باشیم.
شرایطی را تصور کنید که طبیعت پیرامون ما، عاری از پوشش گیاهی شده است، حیوانات مختلفی در آن روز به روز جان خود را از دست میدهند، کمبود آب بیداد میکند و یا آلودگی آب، خاک و هوا امکان زندگی بر روی کره زمین را برای هر موجودی غیرممکن ساخته است. شاید با تصور این شرایط، به یاد فیلمهای تخیلی افتاده باشید. شاید آن را باور نکنید، خیلی بعید و حتی غیرممکن بدانید. اما آیا چنین شرایطی پیش خواهد آمد؟ شاید در زمانه ما این شرایط اتفاق نیفتد، اما آیا ممکن نیست برای چندین نسل بعد از ما، چنین شرایطی به نابودی نسل انسان روی زمین بینجامد؟ از نظر بسیاری از حامیان محیط زیست، ما هم اکنون در مسیر این نابودی قرار گرفتهایم.
زندگی ما، به عنوان موجودات انسانی، با طبیعت عجین شده است. بدون طبیعت زندگی هیچ کدام از ما، با کمک هیچ فناوریای، ادامه نخواهد داشت. با این وجود از سالیان سال پیش، انسان، خواسته یا ناخواسته، آسیب بسیار به طبیعت رسانده تا بتواند اندکی آسایش و رفاه بیشتری را در زندگی تجربه کند، غافل از این که این گونه، زندگی خود، فرزندان خود و نسل های آینده را به خطر انداخته و میاندازد.
حیات محیط زیست به تغییراتی بسته است که در درازمدت در آن رخ میدهد و تعادل را در آن برقرار میکند. این تغییرات، روندهای طبیعی هستند که در قالب پدیدههای طبیعی مختلف خود را نمایان میسازند. وقتی زلزله ای می آید، وقتی جنگلی دچار آتشسوزی طبیعی میشود، وقتی آتش فشانی فوران میکند، وقتی بادی میوزد، وقتی سیلی میآید، وقتی حیوانی، حیوان دیگری را میخورد، همه اینها تغییراتی هستند که در طبیعت رخ میدهند و هر کدام جایگاهی در زنجیره تکامل دارند که برای حیات کره زمین حیاتی است. به همین دلیل دانشمندان از واژه «اکوسیستم» استفاده میکنند تا بر این واقعیت تاکید کنند که همه چیز در طبیعت به مثابه بخشی از یک سیستم در هماهنگی کامل با هم قرار دارند.
در این میان، بسیاری از تلاشهای انسان برای به زنجیر کشیدن طبیعت، به نفع اهداف خود، در عدم تطابق با اکوسیستم قرار دارد و آثار مخربی بر محیط زیست میگذارد که بسیاری از این آثار در بلندمدت خود را نمایان خواهند ساخت. بیدلیل نیست که برخی، عملکرد انسانها در با طبیعت را با عملکرد ویروس در رایانه مقایسه کردهاند؛ انسان نظم سیستم را به نفع خود به هم میریزد.
خاک یکی از عناصر روی کره زمین است که بستر تغذیه را برای تمامی موجودات زنده فراهم کرده است. انسان نیز همچون همه موجودات زنده، با قرار گرفتن روی زمین آموخت که از آن چه زمین در اختیارش قرار میدهد، تغذیه کند تا زنده بماند. بر خلاف تمام موجودات زنده، انسان آموخت چگونه میتواند از خاک برای کشاورزی استفاده کند. آن چه این مساله را به رفتاری نامطابق با اکوسیستم تبدیل کرده است، رواج کشاورزی غیرارگانیک است که به واسطه استفاده فراوان از کودهای بیولوژیکی، عدم تناوب کشت مناسب و امثال آن، آسیب فراوانی به خاک و در نتیجه محیط زیست میزند.
مفهوم «کشاورزی ارگانیک» همزمان با جنبش ارگانیک که از آن در پست پیشین سخن راندیم، شکل و به طور ویژهای مورد توجه قرار گرفت. کشاورزی ارگانیک بیانگر آن دسته از رفتارهای کشاورزی است که در مطالبقت با اکوسیستم قرار داشته و باعث تثبیت بافت خاک و جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ چرخه آب، چرخه کربن، چرخه مواد غذایی، افزایش تنوع زیستی و جلوگیری از آلودگی آب و زمین شده و در نتیجه اثر مخربی بر محیط زیست نمیگذارد. دستورالعمل اصلی کشاورزی ارگانیک، استفاده از شرايط بومي و عدم استفاده از هر گونه ترکيبات شيميايي آلي است. بدین ترتیب در کشاورزی ارگانیک، تلاش نمیشود تا محصول خاصی را با کمک ترکیبات شیمیایی در شرایطی مورد کشت قرار داد که اساساً برای پرورش آن نوع خاص گیاه نامناسب و نامطلوب است.
بنابراین، کشاورزی ارگانیک از یک سو مواد غذاییای را در اختیار انسانها قرار میدهد که تضمینکننده سلامت بدن هستند و از سوی دیگر روشی از تولید مواد غذایی را پیش میگیرد که تضمینکننده محیط زیست نیز باشند. شاید با خود میاندیشید که دانستن این موضوع که کشاورزی چگونه میتواند به تهدیدی برای طبیعت تبدیل شود، خارج از اختیار، توان، دغدغه و مسئولیت عموم مردم است. اما واقعیت آن است که تک تک ما، به عنوان افرادی که انتخابگر محصولاتی هستیم که بر سر سفرههای مان قرار میگیرند، نقشی غیر مستقیم در این امر ایفا میکنیم زیرا انتخابهای ما، عامل مهم تشویق کننده یا تحدید کننده کشاورزی ارگانیک و کشاورزی غیرارگانیک هستند. حمایت از محیط زیست، به هر شکل ممکن، نه تنها یک «مسئولیت» برای همه انسانها است بلکه فراتر از آن، یک «باید» و «واجب» است زیرا ادامه نسل انسان بدان وابسته است. در این تلاش برای بقا، منفعتها چه جایگاهی خواهند داشت؟